ایران گام بزرگ در ثبت یک مکتب نوی حکمرانی برای جهان اسلام را به پیش بر میدارد و مکتب امام خامنهای در عصر انتظار عدل موعود جهانی (عج) پیروزی درخشانش را ثبت میکند و دیگر نازدودنی است و میراث عظیم استقامت اسلامی و گسترش فقه جعفری در امر حکمرانی نو تا ظهور منجی عالم بشریت به شمار میآید.
همه شاگردان آیتالله شهید، نابغه تفقه و چشم امید حوزه نجف اشرف، شهید سعید سیدباقر صدر، تایید کردهاند که با پیروزی انقلاب اسلامی، ایشان دروس مرسومشان را تعطیل کردند و نخبگان تلامیذ خود را به تحقیق و تفقه در خصوص اصل نظام حکمرانی و انواع نیازهای فقهی در عرصههای حکمرانی، راه حل مسائل اقتصادی و سیاسی و بانکی و فرهنگی مبتلابه جمهوری اسلامی فراخواندند و گفتند این موقعیتی است که همه انبیا و اوصیا پیش از قیامت صغری و ظهور منجی موعود جهانی عج و در عصر غیبت در راه آن میکوشیدند و آرزوی آن را داشتند که پس از امام علی و امام حسن علیهماالسلام، چنین فرصت تنفسی دست دهد. سید و فقیه انقلابی بزرگوار را وحشیانه و به سرعت شهید کردند و نیروی بیهمتایی را از انقلاب اسلامی گرفتند و کار معرفتی و شناختی و راهحلهای علمی با مشکل روبهرو شد.
مرحوم آیتالله منتظری در پی کتاب درسهای حکومت اسلامی اثر علمی معتبری را منتشر کرد و البته در جریان تغییر دیدگاهشان آن میراث را نفی نمود. هرچند طی شدن زمان و انبوهی از مسائل مستحدثه خود بهخود وجه راهنمایی عملی و کارکردی آن کتاب را کمرنگ و پایان یافته نمود. گویی مدام در امر حکمرانی، هز دوره زمانی، نتایج تازهای را و تجربه نویی را پبش پای انقلاب اسلامی مینهد که نیازمند بازسازی نظری است. اگر وجه نظری تجارب بزرگ حکمرانی در سطح مسائل ملی و جهانی نظام اسلامی در دنیای معاصر جمعبندی شود، خواهیم دید انقلاب اسلامی پس از استقرار به مکتب پیشرانی در زندگی اجتماعی و سیاسی دست یافته است .
پس در 35 سال اخیر تکلیف این چراغ راهنمای نظری کجا تعیین شد و تجربه انباشته به چه عاقبتی ختمگشت؟ باید بگویم گرچه اثری که مبین بحث علمی تجارب کارکردی نوی حکمرانی اسلامی در جهان کنونی باشد و بر اساس جمعبندی نتایج عمل در آزمایشگاه عظیم حکومتی در جمهوری اسلامی نظریهپردازی کرده باشد جایش خالی و عالمان والامقام حوزه قم و مشهد و نجف به آننپرداختهاند؛ اما چنین تعللی به معنی فقدان پایه فقهی و تئوریک در سیاستورزی ولایت فقیه مطلقا نبوده و مستندا قابل اثبات است که ولی فقیه با رویکرد روشن و دارای قاطعیت اجتهاد صحیح بنا به مبانی محکم، کار حکمرانی را در برهههای آشوبناک جهانی و منطقهای پیش برده است. و همه کنشگری ایشان در عرصههای داخلی و بینالمللی چه کنش نظامی و چه کنش سیاسی، چه مذاکره و چه منع مذاکره بنا به براهین حکمتآمیز و دلایل حکیمانه و فقیهانه تحقق یافته و از مبنای قوی برخوردار بوده است .
حال پرسش این است که در این برهه از انجام وظایف ولی فقیه آیا ما میتوانیم مدعی تشکیل و وجود یک مکتب حکمرانی در ایران باشیم؟ مکتبی که به نام مکتب ایرانی حکمرانی اسلامی و متناسب با مسائل مشخص جامعه ما شکل گرفته باشد؟ اگر جواب مثبت است، کم و کیف این مکتب و افق آن چیست؟ کدام جریان موجود مبین آن است ؟ بازگشت به دموکراسی غربی؟ جریان همسو با جهانیسازی استکباری و تغییرات موجود؟ تفکرات متحجر شبه سلفی؟ اسلام انگلیسی؟ اسلام نولیبرال آمریکایی؟ اسلام گوشهنشینی و پاسیفیستی به سود ترکتازی سلطهگران؟ یا اسلام مستقل از غرب و شرق و متکی به نظریه ولایت فقیه که در سرایز تجارب بعد استقرار، مکتب نویی را معماری کرد و تعریف روشنی از راه مستقل حکمرانی اسلامی در چالشهای جهانی ارائه داد و برای پیشرفت و حفظ منافع ملی و زندگی شرافتمندانه ملت و امنیت مردم و اتحاد جهانی اسلام بنا به پایه نظری منسجم کوشید و نصرت و حمایت مسلمانان گرفتار طاغوت و تلاش برای به وجود آوردن یک هویت مستقل اسلامی در مناسبات چندجانبه بینالمللی را شعار خود قرار داد. در واقع این مکتب نو کنشمند است و در عصر غیبت بنا به میراث عظیم قرآن و عترت و دستاوردهای مسلمانان، میکوشد از اضمحلال حیات اسلامی در مناسبات تمدنی کفر ممانعت کند و خود را با تمدن انتظار و ویژگیهای مادی و معنوی این تمدن از دست تطاول در امان نگاه دارد و بهنجو کنشمند تمدن اسلامی را محقق سازد .
امام در مقام بنیانگذار جمهوری اسلامی در اثر و کتاب ارجمندی که مجموعه درسهای نجف بود به تبیین پایهها و چرایی ضرورت تشکیل حکومت در جهان معاصر و حتمیت قیام برای امر دینی در قلمرو اجرای سیاست اسلام و کسب قدرت برای عمل به تکالیف اساسی حکومت در سیاست و اقتصاد و فرهنگ پرداختند. آقای منتظری به بسط علمی این مبانی به طور گسترده و محققانه کوشیدند و درسهایشان از این بابت حکم گسترش جزئیات وظایف را داشت، چنان که در الحبات هم مرحوم حکیمی همین کار را با برنامهای دقیقتر و جزییتر پیش بردند اما هیچ یک را نمیتوان بنا به تعریف علمی واضع یک مکتب جدید دانست. لیکن با کاوش در شیوه حکمرانی میتوان در ادامه راه امام از مکتب خامنهای با جدیت و برهانحرف زد. بنا به نتایج عملی هدایت حکومت، میتوان بر بستر 35 سال عمل مبتنی بر تفقه مستمر، به تعریف، اصول، ساختار مشخصات، اهداف و برنامه و مشی این مکتب اشاره کرد.
آری، پرسشی در سپهر سیاسی ما چرخ میزند؛ آیا حکمرانی امروز در ایران، آنجا که سیاستهای اساسی و بنیانی شالوده میگیرد و پیریزی میشود، فاقد مبنا و اتفاقی برگزیده میشود یا دارای چارچوب نظری روشن و دقیقی است؟ آیا این مبانی اگر مبنایی وجود دارد، مدون است یا در علم امام جامعه محفوظ است؟ یا در وضع آزمون خطا قرار دارد؟
مردم به طور همگانی با تصمیماتی روبهرو میشوند، مسیری با فراز و نشیب طی میشود و گاه فریادی بلند میشود و گاه موسم سکوتی فرا میرسد و گاه مسیری را با انعطاف ناگزیر دور میزنیم. دشمنان در هر رویداد و همه کنشهای گوناگون، یک هدف دارند و آن تفسیر تخریبی است. همواره باید وانمود شود ایران سرگشته، دروغگو، بزدل، ناپایدار و ناتوان است. قابل اعتماد نیست دیگران را به میدان میکشاند و آنان را رها میکند و در ورطه تنها میگذارد و خود در پی سازش گام میزند ...
باید بگویم مکتب امام خامنهای پایههایش بر زمین مستحکم اصول حکمرانی قرآن و نهجالبلاغه از یکسو و فقه حکومتی اما و میراث خمینی عظیمالشان استوار است اما اصول این مکتب در عین حال محصول تجربه زنده حکمرانی در آزمایشگاه و کشتزار بزرگ ایران و نتایج آن در داخل و جهان است .
اما اصولی که مربوط به دستاوردهای آرای امام و مکتب خمینی و بسط آن در کتاب مبانی فقهی حکومت اسلامی است و کار عمده و تازهای حول آن صورت نگرفته و دارای کفایت نظری بوده، آرای مربوط به تاریخچه نگارش فقه حکومتی، مطالب مربوط به عصر پیامبر و ائمه معصومین صلوات الله علیهم و تحقیقات مربوط به فقهای اقدم از مرحوم کلینی تا مرحوم شیخ طوسی و فقهای قدیم از قطب راوندی و علامه حلی تا شهید اول و فاضل مقداد و فقهای متاخر شهید ثانی و ملامحسن فیض کاشانی و فقهای معاصر، شیخ جعفر کاشف الغطاء، ملا احمد نراقی و میرفتاح حسینی مراغی و صاحب جواهر و فاضل دربندی و شیخ مرتضی انصاری و میرزای شیرازی و آخوند خراسانی و سید کاظم یزدی و آیتالله سید حسن مدرس و آیتالله العظمی بروجردی و امام خمینی است .
هر چند تدبر تازه در باره ضرورت وجود حکومت و دولت و حکومت اسلامی و ولایت فقیه و اهمیت فقه حکومتی و....مبانی از این دست، میتواند گشایشهای نو در اثبات مطالب فراهم آورد، لیکن به سبب تنگنای آزاداندیشی و شاید عدم حس مسئولیت کافی درباره سامان دادن آزاداندیشی از یکسو و کاهلی در مطالبات بحث علمی و ... در حوزهها درباره این محورها کمتر بحث شده است. به هر رو در مبانی حاضر درباره اصل اولی و حکم عقل در مسأله ولایت و حکومت باب تازهای گشوده یا تدوین نشده و ارائه نگردیده است. یعنی همان مقدار استدلال که در میراث فقهی درباره ثبوت ولایت به معنی حکومت ذکر شده مبنا قرار گرفته است. همچنین مطالبی مثل ضرورت حکومت و لزوم آن در همه اعصار از نظر اسلام و نسبت حکومت با واجبات چون نماز و حج و جهاد و خمس و زکات و انفال و....حکومت و قضا و حدود و غیره
میتوان گفت اگر هم مطلب متفاوت و نقدی درباره مسائل کلی چون بررسی روایات مورد استناد اهل سکوت در عصر غیبت و مسائلی از این دست وجود داشته، وظیفه مبرم برای طرح جداگانهشان تاکنون احساس نشده است و خمتنقدر پایه نظری موجود در مکتب دانشمندان و فقها و قائلین به رهبر سیاسی و فقیه بسیطالید و ولایت فقیه از گذشته تا زمان امام خمینی (ره) در خصوص مفاهیمی چون شرایط حاکم اسلامی، کافی ارزیابی شده تردیدی نیست فقیهان بزرگ و مجتهدان علیالاطلاق درباره قدرت و روش و تدبیری اعمال قدرت در این سی و پنج سال بس سخنهای ناگفته دارند دقت در تدبیرهای رهبری خود بیانگر ژرفای نوفهمی ایشان است و مبانی نظری و عقلی و نقلی آن باید بسیار شیرین و ژرفایاب باشد و با درباره ذکوریت و شرایط مورد اختلاف در رهبر حرف علمی ناظر بر تحولات جهان و مقتضیات زمان و مکان و تغییر شرایط حکمرانی کم نیست. و هنوز میتوان در باره دلایل نصب عمومی هر دو طرف تفکر اختلافی مباحثه علمی کنند و دلایل صحت یا عدم صحت انتخاب رهبر بهوسیله مردم یا ماهیت و حقیقت بیعت نوین معاصر در عرصه عمومی را واکاوی نمایند.
مکتب حکمرانی امام خامنهای ظاهرا یک متن منسجم علمی با الگوی متون موجود علمی تحقیقی حوزوی در دست ندارد. اما دو امر یقینی است. اول آنکه اصول و جزئیات این مکتب در لابلای سخنان مقام معظم رهبری جاری است پس اهل تدبر با ساختار و محتوای مفاهیم و تجارب آشنایی یافتهاند و از سوی دیگر در دقتهای علمی بر کنش و عمل و تصمیمات و رهنمودها و فتاوی رهبری کاملا قلمروهایی که محصول تجربه و تعمق و تاُملات نوی رهبری و دستامد ولایت و امارت و سرپرستی سی و چند ساله ایشان بوده، مشهود است.
مشخص است که حکمرانی ایشان مبنای نظری منسجم و مبرهنی دارد که نزد خود ایشان مضبوط و منظم و روشمند موجود است و یک تیم تخصصی تحت نظر ایشان براحتی قادر به تدوین اصول این مکتب نو خواهند بود که میراث عظیمی برای اسلام و راه شناخت مسائل جهان اسلام و تکاپوی نظری جدید است.
به عنوان نمونه نسبت حکمرانی اسلامی و دموکراسی اسلامی، مبین تحول و نتایج مهمی در برداشت رهبری است یا درک از هستیشناسی تکنولوژی پسا مدرن و حد و چگونگی تسخیر و کاربرد آن خصوصا در عرصه نظامی نیز چنین است یا پرسش: آیا شرایط رهبری شرایط علمی است یا واقعی؟ معلوم است که پاسخ نقش مهمی در تفاوت فرایندهای گزینش و انجام تکالیف رهبری خواهد داشت یا ملاک انتخاب رهبری اتفاق آراست یا اکثریت یا اهل اهل حل و عقد و یا....؟
اینها دستاوردهای نویی است که در تئوری حکمرانی امروزی اثر روشنی به جا مینهد. از این مسائل بگیرید تا وظایف و دخالتهای معقول یا ممکن ولی فقیه در زمان مکان کنونی نظام سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، و نوع اشراف رهبر بر قوا و حقیقت امر به معروف و نهی از منکر با توجه به عملکرد جهانی فضای مجازی که خود واقعیت الگو و سرمشق دیگری در جوار واقعیت عینی است یا نقش ولی فقیه در دفاع از حلال و حرام محمدی با توجه به نظام بانکی و تورم و چاپ اسکناس بوسیله دولت و انحصارات و تبعیضات و باندها و رانتخواریهای حرام و طریقیت یا موضوعیت حکم حاکم در این موارد و انبوهی از مسائل حقوق اجتماع و....
خوب همه اینها از نعمات تشکیل حکومت دینی و رویارو شدن با مسائل جدید و تعمیق رهیافتهای اسلامی و فقه جعفری است که در مکتب حکمرانی امام خامنهای حرء مسائل نوی شناختی جهت صدور احکام حکومتی و شکل حکمرانی است. و دقیقا مسیر سرمایهداری جهانی و جهانیسازی قرن بیست و یکمی، قلمرو عظیم دیگر چالشهای فقهی ولی فقیه حاضر بوده است که روح مکتب حکمرانی نو در ایران را به تحرک نوین واداشته و قدرت خود احیایی و حیاتمندی نظام ولایت فقیه را اثبات میکند. ولی فقیه در مقام امام هز چند تفاوت ماهوی با ۱۴ معصوم از نظر عصمت ذاتی و رهایی از رجس علمی دارد ولی اختیارات حکمرانیشان بنا به وظایف حکمرانی فرقی با اختیارات آنان در اداره مملکت اسلام ندارد و یقینا امداد الهی و توجهات امام زمان عج به ولی فقیه دارای شرایط رهبری که مطمئنا حاکم ستمگر نیست تعلق میگیرد. حال به وجوه معین این مکتب نوی حکمرانی بپردازیم
اولین ویژگی این مکتب، تعریف حیات حکمرانی اسلامی در تناسب با احیای تمدن جهانی اسلامی برای مسلمانان انقلابی جهان و ایران است. از نظر حضرت آقا، این افق عالی نیروی تکاپو مادی و معنوی پیشرانی بزرگ یک حرکت مستقل جهانی در همهعرصهها چون حیات معنوی و اخلاقی و فرهنگی و علمی نوی دینی و مسلح شدن علیه نشر تباهیزدگی تمدن فاسد غربی است. افق نوی تمدنی جوانی و آرمانهای مدنی نویی را برای جهان بر مبنای قرآن و عترت تعریف میکند. گام دوم انقلاب در خدمت این حرکت بوده است. جبران عقبماندگی نظام پیرامونی و تغییر آن جبران کهنگی قجری و پهلوی و غربزدگی نظم اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و رفتاری و اخلاقی جامعه، جبران عقبافتادگی علمی و تکنولوژیک و.... رهایی از سرپرستی نظام سلطه و کفر، از اهم راهبردهای این مکتب است. نباید انکار کرد که تجربه حکمرانی در این سی و پنج سال، نتایج تازهای از حکمرانی و موضوع بغات و شورشگران ببار آورده که ستون پنجم نظام ضد اسلامی سرمایه یهودی جهانی و تداوم وابستگی و بردگی بوده است. این آزادگی به یکی از ارکان مکتب حکمرانی نو بدل شده است. نکته مهم اصلاح اسلامی و نظم مردمی در مکتب امام خامنهای، تفکیک اعتراض مردم به تضییع حقوق ناس مثلا معلمان و کارگران و بیعدالتی در درون جامعه تحت حکومت حاکم عادل با شورشها و توطئههای براندازی با شالوده غربگرایی و نقش دشمنان کافر و همدستی رفرمیسم مدرن در همان راستاست .
پس از توجهات نو درباره مردمسالاری که در متن دراسات فی ولایتالفقیه و فقهالدوله الاسلامیه جایش خالی است و حدود صبر برای تفکیک اعتراض مردم، از آشوب طلبی نقشهمند و براندازی، شاید مهمترین رکن مکتب امام خامنهای در حکمرانی به موضوع حکومت و بغات در سطح قدرتهای جهانی و همدستی نفاق منطقهای و نوکران داخلی شیطان جهانی و جریان غربگرای درون نظام است .
رکن مهم مکتب حکمرانی نو، موضوع روش نهادینه کردن نظام مردمی و حل تناقض ظاهر شده بین انتخابهای مردمی و اوامر ولی امر در نهادهایی چون قوه مجریه و قوه مقننه است. نهادینه کردن روش مردسالارانه برای رفع اختلاف و سعی در نشاندن عمل نهادی بجای تصمیمات فردی و شخصی رهبر، از عالیترین تجلیات عقلایی مکتب خامنهای است. و رکن بعدی سازمان دادن رشد عقلی مردم و راه قوام عزم و اختیار و انتخاب و عمل آگاهانه ملت است. مکتب خامنهای سعی جزیلی در پرورش قدرت تشخیص عقلی و ایمانی ملت و مشارکت مردم و بالا بردن قدرت تصمیمگیری و قدرت استقلال و آگاهی و قدرت شناختی مردم به خرج داده است. در این مکتب اصلاح اسلامی و الهی اصل حکومتی است. برای حفظ این استقلال و خرد و ایمان در حکمرانی و حفظ امنیت مردم .... حکومت ار هیچ امر مشروع و لازم رویگردان نیست. مسأله جا انداختن قانونگرایی و محترم شمردن حق رقیب قانونی و درسآموزی ملت در بطن عمل اجتماعی و صبر بر تجربه همگانی، وجه تعالی بخش این مکتب است. وجوه دیگر مکتب حکمرانی اسلامی امام خامنهای که میراث بزرگ تاسیس جامعه سالم در محاصره جهانی شیاطین را در مقاله دیگر برمیشمرم. بهویژه درخشش این مکتب متکی به مردم در سیاستگذاری داخلی و خارجی. حفظ امنیت داخلی مردم و تکیه بر افق تمدنی نو باید بازخوانی شود .
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
جامجم» در گفت وگو با دکترسید محمد مرندی،مهمترین چالشهای پیشرو در دستیابی تهران و واشنگتن به توافق را بررسی کرد
سیدعبدالله صفیالدین، نماینده حزبالله در ایران: